۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

ایران - مسعود رجوی: ‌ محمد حبیب, کلمه و پیام مجسم عشق بود.


محمد حبیب، کلمه و پیام مجسم عشق بود. حبیب خدا در ساده‌ترین و روشن‌ترین ترجمه یعنی: عشق خدا! زیر بال‌وپر او بود که علی و فاطمه تربیت شدند. امام‌حسین به‌وجود آمد. کسی بود که خدا هم هر پرده و حجابی را در رابطه با خودش برای او به‌کنار زد. برای همین است که می‌گوییم سرچشمه خروشان عشق و معرفت، یعنی که دارای یگانگی، وحدت و محرمیت مطلق است با بنی‌بشر.
اما چهره‌یی که آخوندهای خمینی‌صفت از او تصویر می‌کنند، نعوذ بالله یک آخوند بزرگتری است مثل خودشان. اما او چه انقلابی بزرگی باید باشد که دنیای كهن را با امپراطوریها و ابرقدرتهایش - از قیصر گرفته تا كسری-  در هم بریزد؟ حتماً ‌که جای درستی انگشت گذاشته و انرژی شگفتی از بشریت آزاد کرده است.
بزرگترین فریب و دجالیت و خیانت ایدئولوژیکی خمینی و دودمان فکری او در این است که چهره حبیب خدا را هم مسخ می‌کنند و نمی‌گذارند که پیروانش به ‌او وصل شوند.
او هرچه بود یکرنگی و صمیمیت و صفا و پاکیزگی بود والا که یک‌چنین جاذبه‌یی نداشت. این «امی» و درس‌نخوانده، جهان را مبهوت و پیامش را پایدار کرد: «و ترکنا علیه فی‌الآخرین» راهش را آینده‌دار نمود و چون کلمه ختم‌کننده بود، سرآمد عشق و متعالی‌ترین مفهومش بود.
با چنان عشقی است که می‌توان امروز هم بنیاد ارتجاع را زد. بت‌شکنی کرد و ریشه‌اش را زد. هرکس که او را شناخت، یا پرتوی از او را دریافت یا ذره‌یی از پیام او را گرفت، طبعاً که مدهوش شد و چرا‌که نشود؟
 و وای بر سنگین‌دلان یعنی خمینی‌گرایان که نام او را می‌آورند اما کام خود را می‌جویند. کلمه خاتم، کلمه عشق و رحمت است. این، آن چیزی است که ارتجاع. بویی از آن نبرده، در ارتجاع هرچه هست، قساوت است و «سنگدلی».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر