عماد رام |
لب از برون خندد دل از درون گرید
زبرق چشمانم نشانه ای پیداست
زبرق چشمانم نشانه ای پیداست
راستی که این وصف حال خود عماد هم هست .سرخوش و شاداب و سبک بار ,با روحی لطیف و قلبی شفاف و صدایی گرم که بانی و از نی حکایتها داشت ...
اهل فن و اصحاب هنر ,بهتر از همگی ما میدانند که جامعه هنری ایران چه گوهر ذیقیمتی را از دست داده است. بهراستی که او بهعنوان یکی از رادمردان ادب و هنر ایرانزمین، هم جامع ارزشها و اصالتهای هنر ملی بود و هم واضع نوآوریهای ماندنی، و هم در شمار درختان پرثمری که هرچه بیشتر گل ومیوه میدهند، بیشتر سر فروتنی دربرابر آب و خاک و تبار تاریخی خود فرود میآورند.
عمادرام بهراستی در شمار آندرختان پرثمری بود که دربرابر دیکتاتوری لجامگسیخته آخوندی سربرافراشت و دربرابر آب و خاک و تبار تاریخی خود سر فرود آورد.
نقش مؤثر در احیای موسیقی مازندرانی، کمک بهتأسیس انجمن تئاتر ساری، از اولینفعالیتهای اجتماعی عمادرام بود. او از معدود موسیقیدانان معاصر ایران بود که هنرهای آهنگسازی، شاعری، نوازندگی و خوانندگی را یکجا داشت و یادآور بزرگانی همچون عارف و شیدا بود.
ادامه...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر