در شرایطی که اکثر رانندگان تاکسی بدلیل نبودن کاربه این کار روآورده اند و در شرایطی که هر روز مشکلی بر مشکلات رانندگان تاکسی اضافه میشود این رژیم غارتگر بجای اینکه مسئله ای از اقشار مختلف مردم حل کند هر بار فشاری طاقت فرسا به آنان وارد میکند که معلوم نیست این مسائل و مشکلات را باید چگونه حل کنند از گران شدن قیمت سوخت و تا کم کردن سهمیه سوخت خودروها و ...
اگر پای صحبت هرکدام از این رانندگان بنشینید به اندازه یک کتاب از دردهای زندگیشان خواهند گفت:
در دورانی که هر جابهجایی با اسب و کالسکه انجام میشد، تنها دغدغه مردم بستن اسب به کالسکه بود و سیرکردن چارپایان آن، با کامل شدن این دو موضوع، مرکب آماده حرکت میشد. سالیان متمادی کالسکهران به همین منوال روز را به شب میرساند و با قوت لایموتی که از این راه بهدست میآورد، امرار معاش میکرد و راضی بود. اما با گذر ایام و به موزه سپرده شدن کالسکهها، با تغییرات و پیشرفتهای بنیادین در امر وسایل نقلیه حالا نوبت به ماشینهای باسرعت بالا رسیده است. پیشرفتی که ظاهراً باید به پیشرفت زندگی مردم کمک میکرد ولی بهنظر میرسد کالسکهرانهای دوران قدیم وضعیتی بهتر از رانندگان امروزی کشورمان ایران، در حاکمیت غارتگر آخوندی داشتند. جملات زیر گویای این واقعیت است:
«مگر ما چه میخواهیم؟ پست ریاستجمهوری نمیخواهیم. بهخاطر فقر مالی آمدم در این کار. ما زحمتکشان بینام و نشان این جامعهایم. تا 12ساعت گرسنه میمانیم. به خدا مجبورم، اگر کار باشد بلافاصله میروم دنبال یک کار دیگر. از درآمدم راضی نیستم چون خرجم سنگین است. دیسک کمر، دیسک گردن، آرتروز، مشکلات روده و گوارشی دارم. پا درد، کمر درد زانو درد دارم. بهخاطر آلودگی هوا آلرژی و تنگی نفس دارم. یک باند دور کمرم پیچیدم تا بتوانم رانندگی کنم. دائم در راه دکتر و بیمارستانم و»...
ادامه ......